کتاب پنجره طبقه چهارم داستان مردی است از جنس بسیاری از مردانی که در تنگنای زندگی عاطفی هستند. یک زندگی خشک با شریکی که مثل یک وصله‌ی ناجور همیشه به تن آویزان است. گاهی تلاش برای رهایی به خلق ماجرایی می‌انجامد که از برنامه و هدف اولیه دور است. اصغر آقای داستان پنجره مردی صاف و ساده دل است که از فرصت رها شدن از یک زندگی تلخ و روزمره می‌خواهد استفاده کند و خودش را وارد داستانی می‌کند که زنی متأهل آن را رهبری می‌کند. اصغر آقا مستند به واقعیت نیست ولی شاید هزاران نمونه از او در جامعۀ امروز ما باشند.

بخشی از کتاب پنجره طبقه چهارم :

وقتی دنبال ترک مزخرف ترین عادت دنیا، توی بالکن نشسته بودم، هیچوقت فکر نمی کردم که چند روز بعد در مقابل وسوسه قدرتمندش، مثل شکست خورده های زخمی باشم. وقتی به خودم آمدم، اولین پک را زدم و دیگر، یکی و دو تا فرقی نمی کرد.

هر چند روز یکبار، هدیه ای برای مهسا میخریدم و جواب محبتهایم را بی وقفه با کلماتی زیبا ادا می کرد. گاهی باهم روی چمن هاقدم میزدیم. نرمی و رطوبت آنها انرژی پا را برای دویدن و قدم زدن صد برابر می کرد.

چرا سیگار میکشی؟ – خودتم که میکشی؟ – در حال ترکم. البته یه شب ناراحت بودم دوباره سراغ اون لعنتی رفتم. ولی دیگه هرگز! – اون قدر مشکلات دارم که مشکل سیگار اون قدرا برام مهم نیست.

برای دیدن سایر کتاب حامد حاجی زاده در این قسمت و برای دیدن سایر کتب منتشر شده در نشرهنرنو در این قسمت کلیک کنید.